روزمرگی های سعید قاسم زاده

نوکو

سه شنبه, ۳ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۳:۲۱ ب.ظ
ماجرای اومدن من به نوکو خیلی جالبه . مدتها بود که تو کلینیک کار می کردم . کار تو کلینیک از اونجا که کار تیمی نیست خلا زیادی رو احساس می کردم . تو کلینیک هرکس برای خودش کار می کنه و هرکسی می خواد خودش به اهدافش برسه . اما کار تیمی اینجوری نیست . تو کار تیمی ، که خیلی به وجود یه رهبر و اعضای همدل نیاز داره ، همه برای یک هدف تلاش می کنن .
از دوستم علیرضا دعوت شده بود که برای تولید محتوا بره اونجا و چون کمی براش سخت بود از من خواست که همراهش برم .
من تو اون جلسه اونقدر ایده بروز دادم که از من دعوت شد که بهشون ملحق بشم . 
الان حدود 3 ماهه که دارم تو نوکو کار میکنم . در کنارش می تونم برم کلینیک و اینجور خیلی خیالم راحته که همه تخم مرغ هام رو تو یه سبد نمیزارم.
این سایت نوکو هست :

ورود به سایت نوکو

لطفا یه سر به سایت نوکو بزنید . 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی